آموزش کیبورد یا پیانو شیوه آموزش ارگ و کیبورد سوالی که برای بسیاری از هنرجویان کیبورد پیش می آید این است که: برای یادگیری کیبورد باید از کجا شروع کرد؟ هنرجویان بسیاری را می شناسم که بخاطر اطلاعات غلط و یا انتخاب غلط، سالهای زیادی را صرف نوازندگی کیبورد و یادگیری کیبورد ( ارگ) نموده […]
آموزشگاه موسيقى اندرزگو
بهترین آموزشگاه موسیقی اقدسیه ، پاسداران ، اندرزگو
بهترین اساتید در بهترین آموزشگاه موسیقی شمال تهران
آموزشگاه موسیقی – بهترین آموزشگاه موسیقی – آموزشگاه موسیقی سه راه اقدسیه و اندرزگو منطقه یک 1 – آموزشگاه موسیقی در شمال تهران – آموزشگاه موسیقی ناردونه خیابان سه راه اقدسیه – آموزش موسیقی کودک – آموزش موسیقی برای کودکان – کلاس موسیقی – آموزش گیتار – آموزش پیانو – آموزش ویولن – آموزش سه تار – آموزش سنتور – آموزش آواز – آموزش آواز سنتی – آموزش آواز ایرانی – آموزش سلفژ – آموزش صدا سازی – آموزش وزن خوانی – آموزش کاخن – آموزش تنبک – آموزش عود – آموزش کمانچه – آموزش تار – آموزش نی – آموزش درام – آموزش پرکاشن – آموزشگاه موسیقی اندزگو – استاد آواز علی زند وکیلی – آموزش فلوت – آموزش نی هفت – ثبت نام کلاس موسیقی – آموزش قانون – آموزش تنبور – تمرین موسیقی آموزش قیچک آموزش ساکسیفون – آموزش گیتار الکتریک – آموزش درامز – آموزش کمانچه – آموزش چنگ – – آموزش نی – آموزش عود
آموزشگاه موسيقى شمال تهران
بایگانی برچسب برای: آموزشگاه موسیقی اندرزگو
مفهوم ریتم در کیبورد مجید بهبهانی: ريتم در حقيقت ترجمه واژه Style است به معناي يك سبك يا الگوي موسيقايي كه به غلط در بين نوازندگان ايراني ريتم ناميده ميشود. اما به هرحال منظور از استايل ( يا همان ريتم ) قطعهاي آهنگين شامل سازهاي مختلف است كه توسط سكوانسر دستگاه به طور خودكار نواخته […]
گفتگو با استاد منتشری
در مورد بازیگری صحبت کردیم؛ چقدر لازم است که خوانندگان با فن بیان و بازیگری آشنا باشند؟
یک خواننده در وهله اول با کلام سر و کار دارد؛ اولا باید به ادبیات فارسی کاملا اشراف داشته باشد و مطالعه زیادی روی اشعار داشته باشد چون ۵۰ درصد موسیقی آوازی ما شعر و ۵۰ درصد آن تحریر است.
حق مطلب هر کدام بایستی ادا شود. متاسفانه اکثر خوانندگان ما به اشعار اهمیت نمی دهند: اولا اشعار را صحیح نمی خوانند. ثانیا هر آوازی برای هر شعری مناسب نیست؛ شما بایستی روح آواز را بشناسید.
پنج شنبه ها ۲:۳۰ تا ۳:۳۰ عصر یک برنامه رادیویی به نام “نیستان” داریم که مدت ۲ سال ادامه دارد. تکیه ما در این برنامه در انتخاب شعر است.
آن شعری که در آواز دشتی می خوانید را نمی توانید در ماهور یا چهارگاه بخوانید چون ماهور آواز شاد و چهارگاه حماسی است.
هم روح و هم مغهوم شعر بایستی با آواز تطبیق کند و این زمانی است که آواز خوان فن بیان را بداند. من چون ۳ سال دوره تئاتر و فن بیان را گذراندم، تلاش می کنم این موضوع را به جایگاه اصلی خود برسانیم.
فکر می کنم در میان خوانندگان فقط شما و آقای صدیق تعریف با تئاتر آشنا هستید.
ایشان وقتی فهمید که من تئاتر کار کرده ام خیلی خوشحال شد.
آن طور که مشاهده می کنیم بهترین و معروف ترین خوانندگان ایران هم شعر را جویده جویده می خوانند.
هنگامی که شما شعر حافظ را می خوانید باید توجه داشته باشید که او انسان بزرگی است و بایستی در مورد شعر او حق مطلب ادا شود یعنی درست و واضح خوانده شود.
وقتی ردیف های استاد مهرتاش را ضبط کردیم و به شرکت بردیم، به آقای موسوی گفتم که دوست دارم اشعاری که خوانده ام به صورت یک مجموعه مجزا چاپ شود.
گفت نیازی نیست و من گفتم چرا؟
گفت شما این شعر را آنقدر واضح خوانده اید که هر کس آن را بشنود می تواند آن را بنویسد. گفتم می خواهم به دلیل گمنام بودن بعضی از شاعران، شعر آن ها چاپ شود.
این کار انجام شد و این مجموعه همراه با اسامی شعرا و گوشه هایش چاپ شد و ضمیمه ردیف گردید.
اکثر آواز خوانها را در نظر بگیرید، متوجه نمی شوید که چه می گوید و شاعر شعر آن چه کسی است چون کلام از نظر شنیداری مشخص نمی باشد.
متوجه شدم که توسط استاد خوبی مثل استاد مهرتاش، شاگردانی تربیت می شوند که هرکدام لحن و شیوه خاص خودشان را دارند.
استادان منتشری، جمال وفایی، شجریان و عبدالوهاب شهیدی که هر کدام بیان موسیقی، شیوه و تن و مکتب اختصاصی خود را دارند اما تمام خوانندگان امروزی با یک نوع لحن و صداسازی می خوانند و وقتی آثارشان را می شنویم به راحتی متوجه نمی شویم که اسم خواننده چیست.
چرا این اتفاق افتاده است؟
قبل از انقلاب ۵-۶ آواز خوان مطرح و صاحب سبک مثل بنان، قوامی، محمودیخوانساری، ایرج، گلپایگانی، شجریان، شاید بنده و حتی نادر گلچین وجود داشت.
نادر گلچین و محمودی خوانساری دو خواننده ای بودند که به بهترین شیوه، شعر را انتخاب و اجرا میکردند.
به نظر من این دو نفر سرآمد بقیه خوانندگان هستند.
دیگران نیز شعرشان را به خوبی انتخاب می کردند ولی این دو به انتخاب شعر خیلی بیشتر اهمیت می دادند که جالب بود.
گفتگو با استاد منتشری
آموزشگاه موسیقی – بهترین آموزشگاه موسیقی – آموزشگاه موسیقی سه راه اقدسیه و اندرزگو منطقه یک 1 – آموزشگاه موسیقی در شمال تهران – آموزشگاه موسیقی خیابان سه راه اقدسیه – آموزش موسیقی کودک – آموزش موسیقی برای کودکان – کلاس موسیقی – آموزش گیتار – آموزش پیانو – آموزش ویولن – آموزش سه تار – آموزش سنتور – آموزش آواز – آموزش آواز سنتی – آموزش آواز ایرانی – آموزش سلفژ – آموزش صدا سازی – آموزش وزن خوانی – آموزش کاخن – آموزش تنبک – آموزش عود – آموزش کمانچه – آموزش تار – آموزش نی – آموزش درام – آموزش پرکاشن – آموزشگاه موسیقی اندزگو – استاد آواز علی زند وکیلی آموزشگاه-موسیقی – گفتگو با استاد منتشری
ترس از صحنه در اجرا را چگونه برطرف کنیم
ترس واکنش بیولوژیکی بدن برای محافظت انسان از خطرات است اما برخی از ترسها ریشه در فرهنگ و اجتماع دارد که «ترس از صحنه» از جمله این گونه ترسهاست.
پابلو کازالس۳، از بزرگترین نوازندگان ویولن سل در قرن بیستم، سال ۱۹۵۴ در مصاحبهای ترس از صحنه را اینگونه توصیف میکند :
«هنوز اولین کنسرتم در بارسلونا را به خوبی به یاد دارم.
همراه پدرم با تراموا به محل کنسرت میرفتم.
به قدری نگران و پریشان بودم که ناگهان از جا پریده، فریاد زدم: «ابتدای قطعه را فراموش کردهام.»
پدرم گفت : «آرام باش . همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت.
باور کنید با وجود اینکه پس از آن بیش از هزار بار بر روی صحنه رفتهام هنوز مانند اولین کنسرت احساس ترس و نگرانی میکنم.
این نگرانی برای همه نوازندگانی که در دوران طولانی فعالیت هنریام با آنها آشنا شدهام کاملاً طبیعی است اما هیچ یک مانند من اینگونه از ترس به ستوه نمیآیند.»
هلموت فونک۴، نوازنده تیمپانی ارکستر سمفونیک رادیو در هانوفر نیز آنچنان دچار ترس و اضطراب میشد که یک بار هنگام اجرا از صحنه گریخت و مجبور شد مدتی نوازندگی حرفهای را کنار بگذارد.
تنش و فشار عصبیای که مدتی قبل از اجرا بر وجود موزیسین، سخنران و یا هنرپیشه مستولی میگردد «ترس از رفتن بر روی صحنه» نام دارد.
این ترس که مانع تبادل انرژی بین نوازنده و شنوندگان میشود در مواردی آنچنان شدید است که به لغو کنسرت میانجامد.
با جمعبندی تحقیقات انجامشده در این زمینه میتوان پی برد که ۵۰ درصد نوازندگان حرفهای و ۷۰ درصد دانشجویان موسیقی چنین ترسهایی را تجربه میکنند.
در کل نوازندگان سه تا چهار برابر بیش از دیگران در معرض خطرات بالای چنین ترسهایی قرار دارند.
بسیاری از نوازندگان برای مقابله با این ترس مشتقاتی از بتا بلاکرها ۵ مصرف میکنند
اما مصرف دایمی و نابهجای این قرصها و یا مصرف الکل نه تنها عوامل ایجاد این ترس را از بین نمیبرد بلکه در درازمدت به سلامت موزیسین نیز آسیب میرساند و تواناییهای تکنیکی و موسیقایی او را محدود مینماید.
عوامل جسمانی و روانی متعددی این ترس و نگرانی را موجب میشود.
هنگامی که نوازنده مقابل شنوندگان مردد و فاقد اعتماد به نفسِ کافی است مراکز کنترل بدن در هیپوتالاموس واکنش نشان داده، ترشح هورمونهای آدرنالین و نورآدرنالین از غدد فوق کلیوی افزایش مییابد.
این هورمونها همزمان اثرات مثبت و منفی بسیاری را دارا هستند.
علایمی مانند لرزش زانوها، افزایش ضربان قلب و تعرق، وقفه در تنفس، لکنت زبان و ترس، از اثرات منفی این هورمونها هستند.
از سوی دیگر وجود این ترس و هیجان به میزانی که توانایی شخص را محدود ننماید همچون نیرو و محرکی است که بدون آن اجرا ممکن نیست.
نخستین نشانههای این ترس مدتها پیش از اجرا در اختلالات رفتاریای همچون خشم، زودرنجی و انزواطلبی نمود پیدا میکند و روابط شخص با دیگران بسیار آسیبپذیر میگردد.
حالات درونی نوازنده هنگام غلبه این ترس بسیار متغیر است.
از طرفی با برانگیختن احساسات شنوندگان و به وجد آوردن آنان احساس بزرگی و شکوه مینماید و از طرف دیگر نگران است که نتواند انتظارات و خواستههای خود و دیگران را برآورده سازد.
ترس از صحنه در اجرا را چگونه برطرف کنیم
به طور کلی نشانههای ترس از صحنه را میتوان در سه گروه زیر قرار داد:
۱ـ از کار افتادن بخشی از سیستم عصبی (Blockade)
۲ـ واکنشهای روانتنی
۳ـ توجه نکردن به هویت خود و زوال شخصیت (Depersonalisation)
در حالت اول نوازنده احساس میکند قطعاتی را که قبلاً تمرین نموده بود از یاد برده است و بر حافظه، قدرت ادراک و احساس و حرکات خود کنترل و تسلط کامل ندارد.
واکنشهای روانتنی همانگونه که قبلاً نیز بیان شد در حالاتی همچون افزایش ضربان قلب و تعرق، خشکی دهان، احساس گرفتگی گلو، لرزش زانوها، بازوها و دست، کاهش قدرت تمرکز و حافظه آشکار میگردد.
در حالت سوم تسلط نوازنده بر خود در ارتباط با محیط و شنوندگان کم میشود و بسیار خشک و انعطافناپذیر بر روی صحنه حضور مییابد.
پیدایش ترس از صحنه اغلب ریشه در پروسه یادگیری و آموزش نوازنده دارد.
عواملی مانند استرس تمرین و اجرا، موقعیت شغلی و اقتصادی نامشخص و فشارهای اجتماعی از دیگر عوامل بروز این ترس به شمار میروند.
معمولاً هنگامی که نوازندهای از شغل خود صحبت میکند نکاتی همچون استرس و رقابت، موقعیت شغلی نامطمئن، جنبه سوددهی و تجاری کار، قابلیت به اثبات رساندن خود و زبده و نخبه بودن را ذکر مینماید.
شرایط آموزشی نامناسب که اغلب در رابطه مستبدانه بین استاد و شاگرد متجلی میگردد میتواند انگیزه هنرجویی مستعد و ساعتها تمرین او را نقش بر آب سازد.
همینطور راهنماییهای ناکافی در مورد انتخاب ساز و قطعات، چگونگی نگهداشتن بدن ، ویژگیهای خاص هر ساز ، تمرین بسیار زیاد ، انتظار و توقع بیش از حد از هنرجو و تحقیر او میتواند آسیبهای جبرانناپذیری در پی داشته باشد.
ارتباط بین ترس از صحنه و شرایط نامناسب آموزشی در مثال زیر به روشنی بیان میگردد، ویولونیست ۳۲ سالهای اغلب در ارکستر آنچنان دچار ترس و اضطراب میشود که بارها هنگام معرفی صحنه را ترک نموده است.
او میگوید: «ترسم از این است که شنوندگان پی ببرند چقدر بد مینوازم.»
این نوازنده فراگیری ویولن را نزد پدرش که نوازندهای حرفهای و بسیار سختگیر بود آغاز نموده است.
معلمان بعدی او نیز علاوه بر سختگیری پدر او را تحقیر مینمودند.
«فقط باید تکنیک و حالت بدن آنها را میآموختم.
همیشه امیدوار بودم روزی از موقعیت شاگردی و تحقیر دایمی معلمان رها شوم.
هر کنسرت نیرو و انرژی فوقالعادهای از من میگیرد و ترس پیوسته با من است.»
گاهی نیز خانواده بدون توجه به خواستهها و تمایلات کودک تنها از روی جاهطلبی و یا تحقق آرزوهای برآورده نشده خود کودک را به فراگیری ساز تشویق میکند.
که مقاومت درونی و بیمیلی نوازنده نسبت به ساز و شغل خود سالها بعد در اینگونه ترسها نمایان میگردد.
همچنین بر اساس تحقیقات، بسیاری از موزیسینها به اختلالات خودشیفتگی (نارسیستی) مبتلا هستند و دایماً نیاز به تأیید شدن از سوی دیگران دارند که در صورت برآورده نشدن این نیاز دچار ترس و عدم اطمینان میشوند.
ترس از صحنه در اجرا را چگونه برطرف کنیم
هر قدر این ترس زمان طولانیتری بر شخصیت نوازنده خدشه وارد سازد درمان آن مشکلتر خواهد شد.
اما اغلب مانند دیگر اختلالات جسمی ـ روانی بر روی این ترس نیز سرپوشی از سکوت گذاشته میشود و نوازندگان به خاطر خجالت و یا ضرر و زیان شغلی ترسشان را پنهان نگه میدارند.
از طرف دیگر این ترس در پشت اختلالات جسمانیای همچون اختلال در خواب، اضطراب و بیقراری و درد عضلات پنهان میماند و در تشخیصهای پزشکی نیز هنوز همچون گذشته تنها به عوارض جسمانی توجه میگردد
و مسائلی مانند محیط خانواده و کار و پروسه آموزش نوازنده نادیده گرفته میشود و ریشه و عامل اصلی ایجاد ترس شناخته نمیگردد.
تکنیکها و راههای مختلفی برای برطرف نمودن این ترس وجود دارد.
تصمیمگیری در مورد انتخاب راههای درمانی بهتر است با توجه به شدت و دوام ترس و موقعیتی که باعث بروز این حالت میشود صورت پذیرد.
کینزیولوگی یکی از راههای غلبه بر «ترس از صحنه» است.
منبع: ماهنامه موسیقی مقام
باور کنید با وجود اینکه پس از آن بیش از هزار بار بر روی صحنه رفتهام هنوز مانند اولین کنسرت احساس ترس و نگرانی میکنم.
این نگرانی برای همه نوازندگانی که در دوران طولانی فعالیت هنریام با آنها آشنا شدهام کاملاً طبیعی است اما هیچ یک مانند من اینگونه از ترس به ستوه نمیآیند.»
هلموت فونک۴، نوازنده تیمپانی ارکستر سمفونیک رادیو در هانوفر نیز آنچنان دچار ترس و اضطراب میشد که یک بار هنگام اجرا از صحنه گریخت .
آموزشگاه موسیقی – بهترین آموزشگاه موسیقی – آموزشگاه موسیقی سه راه اقدسیه – آموزشگاه موسیقی در شمال تهران – آموزشگاه موسیقی خیابان سه راه اقدسیه – آموزش موسیقی کودک – آموزش موسیقی برای کودکان – کلاس موسیقی – آموزش گیتار – آموزش پیانو – آموزش ویولن – آموزش سه تار – آموزش سنتور – آموزش آواز – آموزش آواز سنتی – آموزش آواز ایرانی – آموزش سلفژ – آموزش صدا سازی – آموزش وزن خوانی – آموزش کاخن – آموزش تنبک – آموزش عود – آموزش کمانچه – آموزش تار – آموزش نی – آموزش درام – آموزش پرکاشن
مقاله تخصصی در مورد ساز کیبورد
سالهاست که ساز کیبورد در ایران در ارکسترهای پاپ و مجالس و جنگهای شادی و … به چشم می خورد و هنوز دید دوگانه ای نسبت به این ساز وجود دارد.
بسیاری از بزرگان موسیقی کشور، کیبورد را به عنوان یک ساز قبول ندارند و حتی در هنرستان و دانشکده های موسیقی ایران نیز رشته ای برای فراگیری این ساز وجود ندارد و اساتید موسیقی ایران عمدتاً معتقدند که برای نوازندگی کیبورد باید پیانو را فرا گرفت و سپس تکنیکهای پیانو را روی کیبورد پیاده کرد.
این دید ناشی از این است که کیبورد را سازی غیر مستقل و مشتق شده از پیانو می دانند و معتقدند که بهترین مسیر برای یادگیری نوازندگی کیبورد، همان یادگیری پیانو است.
باز این دیدگاه خیلی بهتر از دیدگاه عامیانه است که تصور می کنند کیبورد (به زعم آنان ارگ) همه چیز را خودش اجرا می کند و نوازنده فقط stop/stat می کند
(چیزی شبیه کار Dj).
بد نیست با نگاهی به تاریخچه کیبورد و شناسایی نسلهای این ساز، کمی بیشتر با آن آشنا شویم و علت این دیدگاه ها را بررسی کنیم.
میدانیم که ارگ (Organ) از مهمترین سازهای قرون وسطی (۱۰۰۰ – ۱۴۵۰) است که بسیاری از علوم مهم موسیقی مانند گام و فواصل تمپره، کنترپوان، بافت های هموفونیک و پولی فونیک و هارمونی و… بر روی این ساز و توسط نوازندگان این ساز شکل گرفت.
سخت ترین نت خوانی مربوط به ساز ارگ بوده که بر روی سه خط حامل (خط پایین برای پدالهای باس، خط وسط برای دست چپ و خط بالا برای دست راست) نوشته می شد.
وسعت این ساز چیزی در حدود ۵/۹ اکتاو (دو اکتاو بیشتر از پیانو های امروزی) بوده است.
از سال ۱۷۰۹ که پیانو توسط کریستوفری اختراع گردید، بسیاری از ارگ نوازان به نوازندگی پیانو پرداختند و تکنیکهای چند صد ساله ارگ را به پیانو منتقل نمودند.
بسیاری از آثار یوهان سباستیان باخ (ارگ نواز و آهنگساز شهیر آلمانی)
که امروزه با پیانو نواخته می شوند، برای ارگ (و حتی قبل از اختراع پیانو) نوشته شده بودند.
با اختراع ساز پیانو و ورود به دوره های کلاسیک و رمانتیک، پیانو شدیداً مورد توجه نوازندگان و آهنگسازان قرار گرفت و نقش ارگ که مهمترین ساز تا آن دوره بود کمرنگ شد و این روند تا سال ۱۹۳۴ که لارنس هاموند ارگ برقی خود به نام Hammond organ را ارائه کرد، ادامه داشت.
در آن سالهااز طرفی نوازندگی پیانو به سبب تلاش بزرگانی مثل چرنی(۱۷۹۱ – ۱۸۵۷)، لیست (۱۸۱۱ –۱۸۸۶)، شوپن (۱۸۱۰ – ۱۸۴۹) و … به اوج خود رسیده بود و از طرفی موسیقی جاز از سال ۱۹۲۰ شروع به رشد کرده بود و ساز ارگ به خاطر قابلیتهای زیاد و قدرت مانور بالایش محبوبیتی در میان نوازندگان پیدا کرده بود.
از طرف دیگر تب استفاده از وسایل برقی در اروپا و آمریکا در حال گسترش بود و داشتن وسایل برقی را نشان مدرنیته و اشرافیت می دانستند.
و همه این عوامل در محبوبیت و فراگیر شدن ارگهای برقی سهیم بودند.
از سال ۱۹۳۴ که ارگهای هاموند به بازار آمد گروههای موسیقی گاسپل (که موضوع اصلی آنها باورهای زندگی مذهبی مسیحیان بود) از این ساز استقبال کردند و جیمی اسمیت، نابغه موسیقی جاز که در ابتدا پیانیست بود این ساز را وارد موسیقی جاز کرد.
این نسل اول ارگهای الکترونیکی بود که نوازندگان آن عمدتاً یا پیانیست بودند و یا همان ارگ نوزان مکتب قدیم بودهاند که به دلیل تنوع صدای ارگهای برقی و تهیه آسان آن به این ساز روی آورده بودند
(ارگهای قدیمی بسیار بزرگ و پیچیده و غیرقابل حمل و گران بودند).
نسل دوم ارگهای الکترونیکی که کیبورد نامیده میشوند امکانات بیشتری را در اختیار نوازنده قرار میدادند.
وجود صداهای مختلف، ریتمهای متنوع، آکوردها و همراهیهای اتوماتیک و امکان خلق صداهای جدید و غیر واقعی از جمله امکاناتی است که این کیبوردها در اختیار نوازنده قرار میداد و بنابراین نوازنده مجبور بود علاوه بر نوازندگی روی کلاویهها، طرز کار ساز و استفاده از آبشنهای مختلف را نیز بیاموزد.
در این دوره، نوازندگان به دلیل رویارویی با صداهای جدید و امکانات غیرقابل تصوری که ساز کیبورد به آنها ارائه میکرد، دچار نوعی شیفتگی شدند و به طرز افراطی از صداها و افکتهای غیرطبیعی در کارهایشان استفاده میکردند.
گاه همه هدفشان خلق صداهای جدید و عجیب بوده و سیتیسایزرها نیز این امکان را به آنها میدادند.
گاه دیده میشد که در کنسرتها و اجراهای زنده، نوازنده کیبورد، قطعه را از پیش در حافظه دستگاه قرار میداد و در هنگام اجرا کار خاصی انجام نمیداد.
آموزشگاه موسیقی مقاله تخصصی کیبورد
در حقیقت نوازندگان کیبورد نسل دوم بیشتر دچار نوعی تکنولوژیزدگی و سوءاستفاده از امکانات کیبورد و گاه عوام فریبی بودند.
کافیست نگاهی به کلیپهای موسیقی چند دهه پیش بیندازیم و ببینیم که نوازندگان کیبورد چگونه با حرکات نمایشی قصد بزرگنمایی کار خود و گاه را دارند.
این نسل هرگز قدرت نوازندگی نسل قبلی خود را نداشته و دچار ابتذال و انحرافات زیادی شده است.
اغلب اوقات سعی میکردند تا به وسیله کیبورد کاری کنند که در توان سازهای دیگر نباشد.
گاه در استفاده از صدای یک ساز، از گستره صوتی آن خارج میشدند و یا تکنیکهایی که در توان اجرای آن ساز نبود را با آن اجرا میکردند و هر نوع بدعتگذاری را خلاقیت مینامیدند.
آنها بیشتر از اینکه روی تکنیک و نوازندگی خود کار کنند، روی کار با دستگاه و ترکیب صداها و افکتها و … کار می کردند.
با پیشرفت تکنولوژی و علم صدابرداری و ورود سمبلها به عرضه موسیقی و تکراری شدن و فروکش کردن تب موسیقی الکترونیک خیالپردازانه و ظهورsample player ها که نسل بعدی سینتیسایزرها بودند نوازندگانی پا به عرصه گذاشتند که گویا از نوازندگی نسل قبل خود خسته و عاصی بودند.
آنها برای استفاده بهتر از صداهای مختلف به مطالعه ارکستراسیون و سازشناسی پرداختند و بجای به استهزاء گرفتن سازهای دیگر، به گوش کردن دقیقتر آن سازها پرداختند.
برای آنها، کیفیت اجرا و موزیکالیته از هرچیز دیگری مهمتر بود.
موارد مهمی که سالها بود که جدی گرفته نمیشد دوباره اهمیت پیدا کرد و کتابهایی برای بسط و گسترش تکنیکهای کیبورد تالیف گردید، نوازندگان نسل سوم با بهرهگیری از تکنیکهای جدّ خود (ارگ) و تکنولوژی جدید، شیوهای نو در نوازندگی را بنا نهادند و وابستگی خود را به پیانو قطع کردند
(گرچه تکنیکهای پیانو از همان ابتدا از ارگ به عاریت گرفته شده بود).
امکانات بسیار زیاد دستگاه و صداهای بسیار طبیعی و کلاویههای حساس کیبوردهای جدید نوازنده را مجبور کرده است تا برای استفاده درست از آنها، علومی مثل سازشناسی ریتمشناسی، سبکشناسی، هارمونی و …
را نیز در کنارنوازندگی روی کلاویهها، فرا بگیرد.مثلاً برای اجرای یک قطعه گیتار فلامنکو روی کیبورد، نوازنده باید با گیتار فلامنکو، تکنیکهای رایج آن، ریتمهای فلامنکو و …
آشنا باشد و یا مثلاً برای نوازندگی بالابان (دودوک) باید علاوه بر آشنایی با این ساز بتواند از امکاناتی نظیر پدال دمپر، پیچ بند (pitch bend)، لایت بند (light bend)، حساسیت لمس کلاویه (tuch sensivity) و …
به خوبی استفاده کند که این نیازمند داشتن گوشی قوی و حساس و دقت و توان اجرایی بالا می باشد.
به همین دلیل است که در اکثر ارکسترهای پاپ امروزی، نوازنده کیبورد، رهبر و یا سرپرست گروه است.
یک نوازنده نسل سوم کیبورد این قابلیت را دارد (باید داشته باشد) که اگر در یک ارکستر مثلاً نوازنده گیتار بیس مشکلی برایش پیش آمد و در اجرا حاضر نشد، (نوازنده کیبورد) نقش او را دقیقاً اجرا کند.
مقاله تخصصی کیبورد
آموزشگاه موسیقی – بهترین آموزشگاه موسیقی – آموزشگاه موسیقی سه راه اقدسیه – آموزشگاه موسیقی در شمال تهران – آموزشگاه موسیقی خیابان سه راه اقدسیه – آموزش موسیقی کودک – آموزش موسیقی برای کودکان – کلاس موسیقی – آموزش گیتار – آموزش پیانو – آموزش ویولن – آموزش سه تار – آموزش سنتور – آموزش آواز – آموزش آواز سنتی – آموزش آواز ایرانی – آموزش سلفژ – آموزش صدا سازی – آموزش وزن خوانی – آموزش کاخن – آموزش تنبک – آموزش عود – آموزش کمانچه – آموزش تار – آموزش نی – آموزش درام – آموزش پرکاشن – مقاله تخصصی کیبورد
آشنایی با انواع سازهای کوبه ای
این روزها سازهای کوبه ای (percation) علاقه مندان بسیاری پیدا کرده است و پرکاشن ها هر روز جای خود را در میان مردم بیشتر باز می کنند.
آموزشگاه موسیقی هنر پارسه نیز در این زمینه با همکاری برترین نوازندگان و مدرسان سازهای کوبه ای مفتخر است که سهم کوچکی را در آموزش سازهای کوبه ای ایفا نماید.
حتماً شما عزیزان با سازهایی مانند دف و تنبک و درامز و… آشنا هستید اما بد نیست بدانید خانواده پرکاشن ها یا همان سازهای کوبه ای بزرگترین خانواده هستند که حدود بیش از ۱۲۰۰ عضو (طبق طبقه بندی موزه موسیقی اشتامف) را در خود جای داده اند.
تقریباً می توان گفت تمام فرهنگها و مناطق بومی حد اقل یک ساز کوبه ای مختص به خود را دارند.
در این مقاله به معرفی برخی از این سازها خواهیم پرداخت:
بانگو(bongo)
بانگو یکی از سازهای کوبه ای کشور کوبا است این ساز به کشورهای دیگر نیز راه یافته است و در موسیقی لاتین کاربرد فراوان دارد.
سبک سان ، ترکیبی از موسیقی آفریقایی و اسپانیایی برگرفته از بخش شرقی کوباست .
بانگو یکی از نامی ترین سازهای کوبه ای لاتین است و می توان صدای آن را در بسیاری از سبک های موسیقی پیدا کرد .
ضمنا این ساز در ایران به نام بینگو و بانگو Bingo Bango معروف است علت آن این است که به صورت جفتی استفاده می شود.
تومبا (Tomba) یا کنگا (congo)
کنگا تا حد زیادی ، مرسوم ترین ساز دستی کاربردی در موسیقی مردمی به شمار می آید .
ریشه لغوی کنگا از کنگوی آفریقا است ، اما ساز خمره ای شکلی که پیش از این می دیدید در واقع سازی کوبایی که از دل نواهای محلی و بومی بیرون آمده ، کنگاها را میتوان در موسیقی جاز ، راک ، بلوز ، آراندبی ، و ورگا دید .کنگا در واقع در شامل سه ساز است :
کوینتو ، سی گاندو یا کنگا و تومبا یا تومبادورا (اگر کنگا چهار تیکه باشد کوچکترین خانواده کنگا “ری کوینتو” نام دارد) .
ضمنا به کل این ساز در ایران تومبا میگویند.
می گویند این ساز در زمان شاه عباس توسط بردگان آفریقایی که برای بیگاری توسط انگلیس به بندر گمبرون آورده شده بودند به ایران راه یافت.
جیمبه (Djembeh)
جیمبه قدیمی تریت ساز کوبه ای آفریقایی محسوب می شود.
این ساز با ظاهر قبیله ای ، صدای پر معنی و بلند و نواختن راحت و آسانش ، تبدیل به یکی از دوست داشتنی ترین سازهای دنیا شده است. کوک سفت جیمبه ، و پوست نازک دهانه ، به اندازه زیادی بر صدای پر معنی ساز ، تاثیر می گذارد .
این ساز نیز در ایران رواج فراوان یافته و در آموزشگاه های موسیقی تدریس می گردد.
جیمبه از پوست بره آهو و گوسفند ساخته می شود.
آشیکو (ashiko)
آشیکو نیز همانند اکثر سازهای کوبه ای سازی است از آن آفریقای غربی و مانند جیمبی ، دارای دهانه ای است نازک با پوست بز و به سبب سفت بودن دهانه ، به سختی کوک می شود .
اگرچه آشیکو از لحاظ شکل و شمایل با جیمبه تفاوت های بسیاری دارد ، اما صدایی همانند تولید می کند .
بیشتر مردم ، آشیکو را برادر کوچک جیمبه می دانند .
صدای آن همانند است، اما گستردگی صدا و توانایی اجرای صدای بم جیمبه را ندارد.
اودو (udu)
اودو ، سازی است با اندامی خنده دار و جز اندک سازهای کوبه ای است که دهانه ( یا پوست) ندارد ، ولی میتوان با ضربه زدن به روی آن ، تولید صدا کرد .
به جای آن کل بدنه ساز برای ضربه زدن ، تولید صدا و در یک کلام ، نواختن بکار برده می شوند .
اودو از نیجریه می آید و بر پایه افسانه ها و داستان ها از گلدانی گرفته شده است که به گونه اتفاقی ، دارای سوراخی در کنار خود بوده است .
این سوراخ ، گلدان را برای نگهداری چیزهای گوناگون ، بی مصرف می ساخت . دارندگان این گلدان ، مانند افرادی که احساس ریتمیک بالایی دارند ، همان کاری را انجام دادند که هر شخص دیگری در این شرایط انجام می داد.
اودو صدایی بی همتا تولید می کند : از صدای زنگ گرفته تا صدای بم کم رنگ و ضعیف.
ضمنا در بندر و بخشی از هندوستان و بلوچستان هم استفاده میشه
که تو بندر به نام جهله و در سه سایز جمالی ( باس ) جهله ( مید ) گلوک ( های ) استفاده میشه. در گروهای سنتی کار هم از خمره(مثل اودو) استفاده می کنند .
دمبک (doumbek)
در ابتدا یادآور می شویم که این ساز با ساز تنبک که از سازهای کوبه ای ایرانی است متفاوت است.
همانطور که بعدتر ساز تار نیز خواهیم داشت.
دمبک ، جز سازهایی است که در موسیقی محلی عربی ، بکار برده شده است .
دمبک ، سازی است جامی شکل ، که همانند جیمبه آفریقای غربی ، دارای صدایی پر معنی است .
این ساز از آن خاور میانه است و می تواند از سفال و فلز ساخته شود، دهانه آن بسیار نازک است ( به شکل سنتی از پوست ماهی است ) .
این ساز صدایی بسیار شفاف و تیز تولید می کند و مانند جیمبه ، دارای صدایی حجیم و کاملا بم است .
ضمنا این ساز در ایران به نام تمپو و در جنوب از آن به عنوان ساز ترکیبی ضرب و تمپو استفاده می کنند.
تار (tar)
تار جزو خانواده ی سازهای طوق دار از آن آفریقای شمالی است ( ساز طوق دار ، دارای بدنه ای است که از قطر دهانه ی ساز ، کم عمق تر است ).
تارها بیشتر دارای قطری بین ۳۵ تا ۵۰ سانتی متر هستند .
تار به سبب دهانه نازک و بدنه باریکی که دارد ، صدایی ضعیف تولید می کند که می تواند بسیار مجذوب کننده باشد.
ضمنا این ساز در گروه های شرقی کاربرد فراوانی دارد .
تمبورین / ریک ( tambourine/riq)
شاید نخستین بار صدای تمبورین را در کنسرت راک ، هنگام همنوازی با گیتار ، شنیده اند.
در موسیقی مردمی ، تمبورین بیشتر به عنوان پشتیبان خواننده به شمار می آید.
تمبورین ، مانند دمبک و تار ، ساز محلی خاورمیانه ای است.
و مانند تار ساز طوق دار است.چیزی که تمبورین را جدا می سازد ، حلقه های فلزی هستند که به بدنه ساز چسبیده اند امروزه میتوان گونه های بسیار گسترده ای از تمبورین ها در سراسر دنیا پیدا کرد.
ضمنا این ساز در بین گروه های جنوبی کاربرد فراوانی دارد.
(به نام دایره زنگی)
پاندیرو (pandeiro)
پاندیرو (با تلفظ پان-دار-او)پیروی برزیلی ها از تمبورین است .
با توجه به روایت های مختلف ، پاندیرو ،ساز ملی برزیل است.
این ساز بخش جدا نشدنی جشن سالانه ی ماردی گراس است، و در همه سبک های موسیقی برزیلی نیز موسیقی راک ، فانک و پاپ نیز استفاده می شود.
بوران (bodharn)
گفته می شود که بوران از آن خاورمیانه یا شاید آسیا باشد ، اما هیچ کس در این زمینه مطمئن نیست .
این ساز به تار مصری همانند زیادی دارد ، بر خلاف تار ، بوران را با استیکی(دسته چوبی) به نام کی پین می نوازند .
به دلیل اینکه بوران تا سالهای ۶۰ در موسیقی محلی ایرلندی ، بکار گرفته نشده بود ، مکان این ساز هنوز به گونه ای مورد تردید است .
وظیفه این ساز پشتیبانی کردن است نه تکنوازی .
آشنایی با سازهای کوبه ای
جان جان (djun djun)
جان جان از ان آفریقا غربی است و از سه ساز کوبه ای تشکیل می شود :
دان دونبا (بزرگ)، سانگبا (متوسط)، کان کینی (کوچک) . البته هر کدام از این سازها از کنده های توخالی به وجود آمده اند و دارای اندازه های بسیار گوناگونی هستند ، معمولا دهانه جان جان ها با پوست بز درست می شود .
جان جان ها نه تنها ضرب های باس ریتم های آفریقایی را بوجود می آورند ، بلکه به ریتم ، ملودی ظریفی نیز می افزایند . به گونه سنتی هر نوازنده یکی از اندازه های جان جان را می نواخت و گروه نوازندگان ریتم ها را در هم می آمیختند .
اما امروزه معمولا یک نفر هر سه ساز را به تنهایی می نوازد ، افزون براین نوازنده جان جان ، ریتم ساز را با یک دست (دست چپ) و با دست دیگر ( معمولا دست راست ) زنگ”bell” می نوازد.
کویی کا (cuica)
کویی کا بخش جدا نشدنی موسیقی سامبای برزیلی ، بشمار می آید و در اصل در آفریقا برای به دام انداختن شیرها به کا برده شده است.به دلیل اینکه کویی کویی کا دارای صدایی است بی همتا و پر معنا جای خود را در بیشتر ترکیبات ارکستری امروزی مانند موسیقی جاز ، فیوژن ، فانک و پاپ باز کرده است.
این ساز معمولا نقش تکنوازی یا افکت های صوتی را بعهده دارد.
کویی کا در گروه سازهای استیک دار (دسته چوبی) قرار دارد اما نه به سبب اینکه ان را با استیک می نوازند ، بلکه به این دلیل که این ساز دارای استیکی درون خود است که برای تولید صدا آن را مالش می دهند ، این ساز تنها سازی است که به پوست آن ضربه ای وارد نمی شود.
ساز طوق دار آیینی (frame drum)
ساز طوق دار آیینی شاید بیشترین کاربرد را در دنیا داشته باشد .این ساز ، معمولا دارای دهانه ای با پوست آهو و دارای قطری نزدیک به ۳۰ سانتیمتر است.
شاید این ساز را در تمرین های روحی سرخپوستان دیده باشید .
اما فرهنگ های سراسر دنیا آن را در مراسم گوناگونی بکار می برند .
از این رو عنوان ساز طوق دار آیینی نه به سبب نام رایج این ساز ، بلکه به دلیل معنا های فراوانی که در بر دارد ، به این ساز داده شده است.
سوردو (surdo)
سوردو،با ضرب آهنگ پر تحرک و صدای بمی که دارد به عنوان قلب سامبا نام برده می شود .
سوردو گونه ای باس درام و مانند جان جان ها دارای سه اندازه مختلف است که هر کدام نام ویژه خود را دارد :
مارکاکائو(marcacao)،ری پستا(reposta)،کورتادور(cortador).
آشنایی با سازهای کوبه ای
رپانی کی (repinique)
رپانی کی ، در اصل تام تام برزیلی است همچنین رپانی کی در بخشی از گروه سامبا بیشتر ساز کوبه ای اصلی به شمار می رود.
در واقع رهبر گروه سامبا که مستر دو باتریا(mestre de bateria)نامیده می شود ، رپانی کی مینوازدو گروه را با ریتم هایش رهبری می کند .
برای نوازندگان دیگر رپانی کی این ساز نقش بداهه سازی مهمی در نواختن تک نوازی و موتیوهای آکساندار ایفا می کند.
معمولا در یک گروه بزرگ بیش از ۴۰ تا ۵۰ نوازنده رپانی کی حضور دارند.
تمبوریم (tamborim)
تمبوریم ساز کوچکی است که معمولا تنها ۱۵ سانتیمتر قطر دارد .
تمبوریم که نبایستی با تمبورین اشتباه گرفته شود ،گونه ای دیگری از موسیقی سامبا به شمار می آید و مانند تمبورین جزء سازهای کوبه ای ای طوق دار است جز اینکه این ساز حلقه های فلزی ندارد و به وسیله استیک با یک دست (معمولا دست راست) نواخته می شود.
گروه متوسط سامبا میتواند ۷۰ نوازنده تمبوریم داشته باشد .
این ساز کوبه ای که دارای صدایی زیر است در برابر ریتم اصلی سوردو ، نت های آکساندار را می نوازند.
آشنایی با سازهای کوبه ای
تیمبال ها (timbales)
اگر چه میتوان ریشه ای این ساز را به نسل تیمپانی های اروپا بستگی دارد ،اما در واقع تیمبال ها دو ساز کوبه ای فلزی از آن کوبا هستند.
تیمبال ها صدایی شفاف و بریده تولید می کنند که می توان آنهارا در تکنوازی های تیتو پونت(tito puenete)بزرگترین مجری لاتین ،موسیقی دان و رهبر ارکستر جستجو کرد.
در بیشتر موارد تیتو به همان اندازه ای که در نواختن کنگا در غرب محبوبیت داشت ، در نواختن تیمبالها نیز جایگاه ویژه ای پیدا کرد .
امروزه می توان تیمبال ها را در بیشتر سبک های موسیقی ، خواه جاز،فانک و یا پاپ یافت.
باتا (bata drum)
باتا درام، درام دو سر است که به شکل ساعت شنی با یک مخروط بزرگتر از دیگری است.
ساز کوبه ای است که در درجه اول برای استفاده از مقاصد مذهبی یا نیمه مذهبی برای فرهنگ های بومی از سرزمین یوروبا، واقع در نیجریه، و همچنین توسط نمازگزاران Santería در کوبا ، پورتوریکو ، و در ایالات متحده استفاده می شد.
زنگ های آگوگو (agogo)
آگوگوها زنگ های برزیلی هستند که به صورت جفتی نواخته می شوند (البته به گونه های سه و چهارتایی نیز نواخته می شوند اما خیلی رایج نیست).
این زنگ ها در روش سنتی برای افزودن صدای زیر و تقریبا ملودیک، در ریتم های کارناوال بکار برده می شوند
(مانند جشن برزیلی ماردی گرا).
زنگ های اگوگو در موسیقی امروزی، رایج شده اند و راه خود را به موسیقی جاز،راک،فانک و پاپ باز کرده اند
آفوچه/کاباسا (afuche/cabasa)
آفوچه / کاباسا اختراعی نو پدیدار است ، اما با این وجود یکی از کاربردی ترین سازهای کوبه ای به شمار می آید .
این ساز بر پایه کاباسای آفریقایی ،سازی که به وسیله کنده کاری بروی بده نارگیل و نخ کردن دانه هایی پیرامون آن ساخته می شد و نیز آفوچه برزیلی ، از کدویی با دانه هاو مهره هایی در پیرامون ساخته شده است.
آفوچه/کاباسا صداهای مختلفی تولید می کند این ساز دارای قابلیت فراوانی است که هیچ نوازنده ی کوبه ای ، نبایست از آن ناآگاه شود.
آشنایی با سازهای کوبه ای
کلاویه (clave)
دو استیک کوچکی که کلاویه را تشکیل می دهند شاید مهمترین سازهای موسیقی لاتین هستند .
واژه ی کلاویه به معنای کلید است و الگوهای ریتم کلاویه کلیدی است برای سبک های گوناگون موسیقی که این ساز را بکار می برند .همه ی فرم های موسیقی لاتین (آفریقایی ، کوبایی ، کاریبی و برزیلی) الگوی کلاویه را بکار می گیرند .
رایج ترین ریتم های کلاویه مربوط به ریتم های آفریقایی – کوبایی است و این ریتم ها در شمار زیادی از سبک های نوین موسیقی لاتین نفوذ کرده اند.
کوبل (cowbell)
کوبل تنها یک ساز نیست ، بلکه مجموعه ی کاملی از سازهای گوناگون است.
به معنای واقعی کلمه ، ده ها نمونه کوبل وجود دارد .در روش سنتی کوبل های ویژه ای تنها در سبک های موسیقی مشخصی بکار گرفته می شوند (برای نمونه مامبو و چاچا) اما برای بیشتر مردم کوبل،کوبل است.
به سبب وجود دهها نمونه کوبل می بایست کوبل زیر یا بم باکیفیت صدایی مشخصرا گزینش کرد (شفاف ، خشک ، زنده ، بلند ، چاق) بدون در نظر گرفتن گونه با سبک همه کوبل ها ریشه هایی در مزارع آفریقایی دارند در اصل ریتم کوبل در مزرعه برای همراهی کردن با کشاورزان نواخته می شد .
نسل پیشین کوبل گواتاکا(guataca)نامیده می شود که تقریبا تیغه سرکجی است که با میخ کوچک یا بزرگ نواخته می شد (دقیقا مثل کلاویه).
ریتم کوبل نیز بخش جدا نشدنی موسیقی آفریقایی و آفریقایی-لاتین به شمار می آید.
گویرو (guiro)
گویرو به گونه سنتی ، از کدو تنبل ساخته شده است که شالوده آن به کوبا – مرکز سبک سان بر می گردد.
جنس گویرو از کدوهاست ، اما در بیشتر موارد از پلاستیک و گاهی از فلز ساخته می شوند.
این ساز با صدای ویژه و خراش مانند خود،در بیشتر موسیقی های امروزی بکار گرفته می شود.
مارکاس (maracas)
شاید فکر کنید که مارکاس ها تنها ره آورده های پرزرق و برق مکزیک و یا کاریب هستند ، اما به راستی مارکاس ها بخش مهم موسیقی لاتین به شمار می آیند.
در اصل این ساز از چرم یا پوست گاوی است که بروی بطری شراب کشیده شده و مانند کیسه دوخته و در آن مهره هایی ریخته و استیکی بسته می شد.
با این وجود امروزه مارکاس ها از چوب ، پلاستیک یا چرم ساخته می شوند هر کدام از این روشها صدایی ویژه تولید می کند.
به گونه سنتی دو مارکاس در یک گروه زیر و بمی متفاوتی دارند.این تفاوت سبب به وجود آمدن ریتم های گوناگون تر می شود.
آشنایی با سازهای کوبه ای
آموزشگاه موسیقی – بهترین آموزشگاه موسیقی – آموزشگاه موسیقی سه راه اقدسیه – آموزشگاه موسیقی در شمال تهران – آموزشگاه موسیقی خیابان سه راه اقدسیه – آموزش موسیقی کودک – آموزش موسیقی برای کودکان – کلاس موسیقی – آموزش گیتار – آموزش پیانو – آموزش ویولن – آموزش سه تار – آموزش سنتور – آموزش آواز – آموزش آواز سنتی – آموزش آواز ایرانی – آموزش سلفژ – آموزش صدا سازی – آموزش وزن خوانی – آموزش کاخن – آموزش تنبک – آموزش عود – آموزش کمانچه – آموزش تار – آموزش نی – آموزش درام – آموزش پرکاشن – آموزشگاه موسیقی اندزگو – استاد آواز علی زند وکیلی – پیانو
موسیقی و سن یادگیری آنرا باید از چه زمان شروع کرد
آموزش موسیقی در سنین رشد و یادگیری
انسان از لحظه ی ورود به دنیا با پدیده ها و تجربه های گوناگونی روبرو می شود که نیازمند آموزش در جهت برخورداری از زندگی بهتر است. برخی از این تجربه ها مربوط به ادراکات شنییداری هستند.
بشر با توجه به اجتماعی بودنش، میلش به خلق اثر و همچنین ذوق زیبایی شناسانه اش، گاه از پدیده های شنیداری استفاده کرده و آن را به مرحله ای بالاتر یعنی ابزار بیان و انتقال احساس وگاه ایده رسانده است:
موسیقی، هنری انتزاعی و بدون واسطه در تاثیرگذاری.
بنابراین هر فرد چنانچه حتی خالق اثر نیز نباشد به عنوان مخاطب اثر و مخاطب پدیدآورنده با موسیقی ارتباط خواهد داشت.
در این میان بحث آموزش در سنین یادگیری و رشد مطرح می گردد.
فرد حتی اگر قصد تولید اثر موسیقایی نیز نداشته باشد به جهت مخاطب بودن با آن سرو کار داشته و نیازمند آموزش است.
آموزش موسیقی را شاید بتوان در سه لایه تقسیم بندی کرده و مورد بررسی قرار داد:
لایه ی نخست: لایه ی پرورش و آموزش غیرمستقیم
انسان از لحظه ی تولد با مسائل مختلف از جمله موارد دیداری و شنیداری مواجه می شود، که این تجربیات در شکل گیری ذائقه و سلایق او تاثیرگذار است.
گستردگی دامنه ی تجربه ها و گزینش آن ها در شکل گیری شناخت و پس از آن شکل گیری سلیقه نقش دارد.
بخشی از این ها تجربیات شنیداری و زیرمجموعه ی آن تجربیات موسیقایی هستند.
اینکه فرد در دوره های مختلف خردسالی، کودکی و نوجوانی در معرض کسب چه تجربیات موسیقایی قرار بگیرد به عواملی همچون جهت دهی آگاهانه یا ناآگاهانه ی والدین و همچنین رسانه های جمعی شامل تولیدکنندگان برنامه های تلویزیونی، کارگردانان هنری و آهنگسازان بازی های ویدئویی و فیلمسازان گروه های سنی خردسالان، کودکان و نوجوانان وابسته است.
اگر ارتباط موسیقی و روح را چون ارتباط غذا و جسم در نظر بگیریم، همان طور که بی توجّهی به تعادل در کسب غذای مناسب کودک و همچنین عدم دقّت در گزینش غذای مناسب می تواند موجب تغییر ذائقه ی کودک و در شرایط حاد موجب به هم ریخته شدن تعادل جسمانی کودک شود، در مورد موسیقی و تجربه های شنیداری نیز لزوم انتخاب متعادل و گسترده و همچنین گزینش نمونه های مناسب می تواند اهمیت زیادی داشته باشد. ب
ه عنوان مثال اگرچه که موسیقی با ریتم تند، همانند فیلمی با ریتم روایت تند می تواند کودک را مجذوب و آرام کند به این دلیل که ذهن قبل از فرصت به تفکّر در مورد قسمت قبل با انبوه قسمت های بعدی مواجه می شود اما استفاده ی افراطی از آن در رسانه می تواند تعادل تجربیات موسیقایی کودک را برهم بزند و سلیقه ی موسیقایی را بدون فراهم ساختن فرصت شناخت انواع دیگر شکل دهد.
همچنین درمورد والدین اگرچه که شاید به عنوان مثال رها کردن کودک با انواع موسیقی های درون گوشی همراه پدر یا مادر بتواند او را به طور موقّت آرام کند اما بی توجّهی به آنچه که در اختیار فرزند داده می شود همانند بی توجهی به غذایی است که در اختیار او قرار داده می شود.
با توجه به آنچه در مورد لایه ی نخست آورده شد بحث فرعی اهمّیّت آموزش به اولیا و مسئولینِ رسانه در چگونگی گردآوردن مجموعه ای از نمونه های خوب و متنوّع روشن می گردد.
موسیقی و سن یادگیری
لایه ی دوم : آموزش موسیقی در پسِ آموزش های دیگر
در این لایه از آموزش، هنرآموز به یادگیری و یا انجام موارد هنری یا نظری موسیقی می پردازد اما این کار به طور غیرمستقیم و در پسِ انجام کاردیگری رخ می دهد.
بهره گیری از موسیقی و سرود در سایر فعّالیتهای گروهی و اجتماعی و یا بهره گیری از آن در آموزشِ سایر شاخه های علم و هنر در واقع در زیرلایه ی خود آموزش موسیقی را به همراه دارد.
گنجاندن تاریخ موسیقی و نقش سرودها و موسیقی های ماندگار در آموزش دروس تاریخ معاصر ایران و بهره گیری از موسیقی در آموزش ادبیات پارسی، علاوه بر آشنا ساختن افراد با مشاهیر موسیقی ایران ، تاریخ موسیقی و اشعار ماندگار به طور جنبی نیز خاطره ای خوش از فعّالیتی گروهی در کنار موسیقی در ذهن فرد ثبت می کند که لذّت این خاطره های خوش در جهت دهی انتخاب و سلیقه ی فرد تاثیرگزار است به خصوص اگر فرد در آینده قصد ورود به مرحله ی خلق اثر را داشته باشد، در انتخاب و تصمیم گیری راه ورود،به او شناخت می دهد.
همچنین، در این لایه لازم است آموزش هایی ارائه شود که فرد توانایی حرکت از مرحله ی شنیدن به گوش دادن را پیدا کند و بتواند آرام آرام قدرت تحلیل وسبک شناسی و زیباشناسی پیدا کند تا هم بتواند در آینده در انتخاب نمونه موسیقی ای که در آن لحظه با توجّه به حال روحی و جسمی خود و یا شرایط مخلتف فصلی بر می گزیند آگاهانه عمل کند و هم پس از ورود به دوران بزرگسالی در جمع آوری و انتخاب نمونه های متفاوت برای کودکان اطرافش درست عمل کند.
لایه ی سوم : آموزش موسیقی با هدف خودآگاهانه ی یادگیری موسیقی
در این لایه، هدف اصلی و متمرکز یادگیری خودآگاهانه ی موسیقی است.
که بیشتر و نه همیشه، فرد در آن با سعی در آموزش چگونگی تولید اثر موسیقایی چه با حنجره و یا ساز شروع می کند.به جهت این که یادگیری موسیقی در این لایه نیازمند گذراندن زمان زیاد و تمرین بسیار است، لازم است با علاقه ی فرد شروع و انتخاب شود و همچنین نوع ارائه ی آن نیز با توجه به سن فرد و سلایق هنرآموز جذاب باشد.
اینکه هنرآموز در این مرحله به سمت یادگیری چه نوع موسیقی ای و یا چه نوع سازی از خود علاقه نشان بدهد بسیار به آموزش هایی که او در دو لایه ی ذکر شده در قبل دریافت کرده و دریافت می کند وابسته است .
موسیقیِ بدون کلام، مرز جغرافیایی نمی شناسد، و برای یک کودک ایرانی این که او در دو لایه ی قبلی با تجربیات گسترده ای روبر شده باشد یا خیر، اینکه او نمونه های مختلف و متنوّعی شنیده باشد و یا فعّالیت های اجتماعی که انجام داده است و می دهد در ارتباط با چه نوع موسیقی بوده و چه خاطره و شناختی از هرکدام دارد در انتخاب او برای شروع و ادامه ی کار بسیار تاثیرگذار است و این موضوع اهمیتِ دو لایه ی قبلی را در جهت جذب استعدادهای بیشتر به موسیقی ایران و فراهم آوردن امکان بروز خلاقیت ها و ابداعات و پیشرفت موسیقی در آینده، آشکار می سازد.
ضمن آنکه آموزش موسیقی در این لایه خود دارای فوایدی است از جمله اینکه
فرد به جهت ارائه ی کار خود در جمع اعتماد به نفس بالاتری پیدا می کند.
جدای از بحث کیفیت کار ، یک آهنگ به لحاظ زمان بندی و نت یا درست از آب درمی آید و یا خیر؛ آهنگ نیمه کاره قابل قبول نیست بنابراین روحیه ی سخت کوشی در جهت رسیدن به هدف کم کم در فرد شکل می گیرد.
در صورت ورود فرد به مرحله ی ارائه ی کار جمعی ، مهارت کارگروهی، هماهنگی با دیگران و نظم و انضباط در هنرآموز پرورش می یابد.
به جهت بی مرز بودن موسیقی هنرآموز با انواع قومیت های مختلف و همچنین کشورهای مختلف ارتباط برقرار کرده و نزدیک می شود و ویژگی احترام به فرهنگ های مختلف در او پرورش می یابد.
با توجه به آنچه آورده شده آموزش در سه لایه ی مختلف پرورش گوش موسیقایی، آموزش غیر مستقیم و آموزش خودآگاهانه ی موسیقی مطرح می شود.در لایه ی اول فرد باید با نمونه های گسترده و همنین گزینش شده مواجه شود. لایه ی دوم به فرد شناخت نظری و هنری در پس آموزش های دیگر می دهد و از کارکرد اجتماعی موسیقی بهره می گیرد.
لایه های اول و دوم در جهت دهی لایه ی سوم نقش مهمی ایفا می کنند که لایه ی سوم به آموزش خودآگاهانه و با هدف مشخص یادگیری موسیقی است.
موسیقی و سن یادگیری
آموزشگاه موسیقی – بهترین آموزشگاه موسیقی – آموزشگاه موسیقی سه راه اقدسیه و اندرزگو منطقه یک 1 – آموزشگاه موسیقی در شمال تهران – آموزشگاه موسیقی خیابان سه راه اقدسیه – آموزش موسیقی کودک – آموزش موسیقی برای کودکان – کلاس موسیقی – آموزش گیتار – آموزش پیانو – آموزش ویولن – آموزش سه تار – آموزش سنتور – آموزش آواز – آموزش آواز سنتی – آموزش آواز ایرانی – آموزش سلفژ – آموزش صدا سازی – آموزش وزن خوانی – آموزش کاخن – آموزش تنبک – آموزش عود – آموزش کمانچه – آموزش تار – آموزش نی – آموزش درام – آموزش پرکاشن – آموزشگاه موسیقی اندزگو – استاد آواز علی زند وکیلی – موسیقی و سن یادگیری
آموزشگاه موسیقی